بدون عنوان
امروز با بابا داشتیم دنبال شناسنامت میگشتیم پیداش نمیکردیم اعصابمون خورد شده بود . تصور کن دو ساعت داشتیم میگشتیم وواقعا کلافه شده بودیم.......حالا تو تند تند حرف میزدی و نمیذاشتی حواسمونو جمع کنیم ....... رفتی بالای تخت و میله بسکتبالتو با خودت کشون کشون بردی بالا که پل درست کنی......که تعادلت رو از دست دادی و با سر خوردی زمین،چند لحظه همه ساکت شدیم که گفتی:مامان من زندم................ عادت داری کلا سوار فرمون ماشین میشی،بهت گفتم: سوار نشو پات میشکنه،همون موقع پات گیر کرد به فرمون با کلی تقلا درش آوردی و گفتی:مامان پام نشکست
نویسنده :
مامان
19:36